اصول اوليه حمايـت های روانی- اجتماعی دربلايا شامل موارد زير می باشد:
افرادی که درجريان بلايا دچار واکنش های روانی شده اند بيماريا مبتلا به بيماری روانی تلقی نکنيد. اين علائم واکنشی طبيعی به يک حادثه کاملاًغيرمعمول است و در بسياری از موارد در طول زمان تخفيف می يابد و از بين می رود. |
کلمات تاثير بسزايی دارند. واژه های مورد استفاده در بلايا بايد به دقت انتخاب شوند. از به کار بردن کلماتی که تداعی کننده ناتوانی هستند بايد خودداری کرد.
تجربيات گذشته نشان داده است که وقتی حمايت های روانشناختی در روش های جامعه مدار تلفيق می شود، مناسبتر خواهد بود. استوارسازی برنامه بر منابع محلی و آموزش و ارتقاء آنها برای موفقيت برنامه حياتی است. بخش عمده ای از واکنش ها و احساسات (از قبيل رنج و اندوه) ايجاد شده در بلايا نياز به درمان تخصصی ندارد و اقدامات حمايتی اوليه و مناسب چنانچه به درستی ارائه شوند در اداره اين واکنش ها و احساسات کمک کننده خواهند بود.
چرا که بدين ترتيب علاوه بر تقويت شبکه اجتماعی ، جمعيت بيشتری در زمانی کوتاهتر، تحت پوشش خدمات قرار می گيرند.
خطری که در غالب امدادرسانی ها در بلايا وجود دارد، تحقير يا منفعل سازی دريافت کنندگان خدمات می باشد. هنگام کمک رسانی بسياری از احساسات انسان دوستانه و متعالی جلوه می کند اما بايد مراقب احساساتی مثل برتری جويی ، خودبزرگ بينی، تکبر و نياز به سرويس دهی نيز باشيم ، که گاه در چنين شرايطی زمينه بروز می يابد. دريافت کمک باعث آغاز روندی مثبت برای حل بحران می باشد، اما گاه می تواند بهعنوان ناتوانی و وابستگی کمک شونده نيز تلقی شود و باعث خشم آنان شود . مهمترين عامل پيشگيری کننده از بروز چنين احساساتی يا درک چنين برخوردی از جانب آسيب ديدگان همان توانمندسازی و مشارکت آنان است. تاکيد روی نقاط قوت و توانايی های بازماندگان و آسيب ديدگان بهاندازه توجه به مشکلات و ناتوانی هايشان مهم است. مردم از طريق شرکت در برنامه ها احساس کنترل بر زندگی خود را پيدا می کنند و در حل مسائل و تصميم گيری توانا می شوند. .در نهايت اصل مهم در ارائه اين خدمات توانمند سازی افراد درگير در واقعه می باشد و ارزيابی هايی دقيق برای تعيين زمان و نحوه واگذاری بخش هايی از مسئوليت بر عهده آسيب ديدگان لازم است. بايد توجه داشت که افراد بومی هر منطقه در ارائه اين خدمات به آسيب ديدگان موفق تر خواهند بود و از اين رو توانمندسازی جامعه درگير می تواند در همياری گروهی و ارائه موثر تر خدمات مفيد باشد.
مداخله مناسب و به موقع روانی- اجتماعی از آسيب های احتمالی آينده جلوگيری می کند . بی توجهی به واکنش های هيجانی، بازماندگان فعال را به قربانيان منفعل تبديل می کند و روند بازتوانی فرد و جامعه را کند می کند. اين مداخلات از همان ساعات اوليه ورود به محل حادثه ميتواند شروع شود.
استقرار در مکانی مانند درمانگاه يا مرکز بهداشت و انتظار برای مراجعه افراد آسيب ديده روشی کارا نمی باشد. اين روش علاوه براينکه منجر به تقويت رويکرد بيماری نگر درجامعه می شود در عمل باعث غافل شدن از جمعيت آسيب ديده ای می شود که واکنش های ناشی از بلايا را نمی شناسند، از وجود مداخلات موثر برای کاهش آسيب آگاه نيستند و يا با روشهائی ناکارآمد مانند مصرف خودسرانه دارو يا سوء مصرف مواد به خود درمانی می پردازند.
بيان هيجانات و سوگ، و روش های عزاداری در فرهنگ های مختلف متفاوت است. احترام و توجه به مناسک محلی بسيار مهم است. مناسک و مراسم سوگواری هر منطقه و فرهنگی در خود روش های تطابق و آرام سازی برای معتقدان به آن دارد که بايد از اين نيرو استفاده شود. فرهنگ ديدگاه ما به جهان را رنگ می زند . بسيار مهم است که در ارائه حمايت های روانی اجتماعی به آسيب ديدگان بتوانيم دنيا را از ديد آنها و با رنگ آميزی آنان ببينيم. وقتی اهميت اين مسائل سنتی و فرهنگی را درک کنيم ، اهميت تلاشی که برای رعايت و حفظ مناسک فوق انجام می شود، در کسب موفقيت برنامه روشن خواهد شد .استفاده از خلاقيت برای تطبيق اجرای مناسک با امکانات موجود از جنبه های مهم مديريت بلايای طبيعی است. شايد محدوديت های پيش آمده امکان اجرای بسياری از آداب را ندهد اما مهم آن است که اين مراسم را بشناسيم، اهميت آنرا درک کنيم ، به آن احترام بگذاريم و حد اکثر تلاش را برای اجرای آن ولو با تغييرات ناگزير ، انجام دهيم.